روزای سخت بارداری
کوچولوی مامان سلام عسلم برا جیگر مامان بگم که امروز می خواهم خاطره این مدتی رو که مامانی حال خوبی نداشت برات تعریف کنم. مامانی همون روز بیست و چهارم دیماه 1391 که جواب سونوگرافی رو گرفتم با بابایی که من قربونش برم پیش دکترم رفتیم. دکتر جواب سونوگرافی رو دید و گفت بچه خوبه مشکل خاصی نیست و حاملگی داخل رحم. ضربان قلب و حیات جنین را تایید کرده و فقط داروهای تقویتی مینویسم اونارو استفاده کن. مامانی اون لحظه اصلا حال خوبی نداشتم و حالت تهوع اذیتم میکرد و دکتر همین که حال و روزمو دید فشارمو گرفت فشارم خیلی پایین بود و برام دارو و سرم نوشت. همون جا نشستم تا بابایی بره داروهارو تهیه کنه بیاد. بعد از مدتی کوتاه بابای...
نویسنده :
آلیس
4:13